امیدوارم وقتی چند سال بعد، دانشآموزی کتاب تاریخ معاصر را ورق میزند و به فصل ۲۴ میرسد، با جملههایی شبیه این روبهرو نشود:
«در بامداد روز جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، با اصابت اولین موشکها به خاک ایران و شهادت شش تن از دانشمندان هستهای و سران کشور به دست رژیم اسرائیل، جنگی تازه آغاز شد؛ جنگی دیگر در دل قرن بیستویکم، بر پیکر زخمی مردمی که هنوز خاطرهی ۸ سال دفاع مقدس را از ذهن خود پاک نکرده بودند.»
امیدوارم که آن کتاب، به جای روایت درد و آوار و خون، پر باشد از سطرهایی درباره صلح، گفتگو، سازندگی، پیشرفت.
امیدوارم نویسندهی آن کتاب ناچار نباشد از کودکانی بگوید که دیگر به مدرسه نرسیدند، از مادرانی که برای همیشه چشمبهراه ماندند، از شهری که از نقشه محو شد، از شبی که هرگز تمام نشد.
امیدوارم هیچگاه چنین روزی در حافظه تاریخ و مردم ثبت نشود.
مردمی که نه تشنهی جنگاند، نه خواهان ویرانی، بلکه تنها آرزویشان این است: آرامش، امنیت، و زندگی در سرزمینی که هنوز میشود به آیندهاش امید داشت.
پ.ن: هنور باورم نمیشه، اسم وقایع اخیر رو باید چی گذاشت؟!