دقیقااااا

اینقدر بدم میاد مردم امید الکی میدن

بازم اگه قوی تر بشم الان دارم درد میکشم

ینی به خاطر یه ویژگی که مطمئن نیستم به وجود میاد یا نه میتونم دردی به این بزرگی رو فراموش کنم؟؟؟ 

مردم فقط بلد نیستن چطوری همدردی و همدلی کنن...

عزیزم چقدر غم پشت این کلمات بود...

از تهِ دلت " آه " بکش ، حضرتِ آه دستِ دل و روحت رو بگیرن ان شاءالله  ❤

پ.ن :

که حضرتِ صادق علیه السلام فرمودند " آه " یکی از اسماء خداوند است

و در جای دیگه‌ای فرمودند : 

ما ائمه ، اسماء خداوند هستیم..

[به تعبیری ، آه که گفتی انگار گفتی حسین ....]

یاسمنننن امروز دقیقااااا داشتم به این فکر میکردم !

دقیقا 

پس قابلی ندارد میشه دومیلیون شماره کارت بدم یا نقدی حساب میکنید :دی

ولی جنس روح با جنس چشم که جسمانی هست متفاوت و قیاس این دوتا یه کوچولو مشکل داره بنظرم.

خیلی حرفت خوب بود !! واقعااا حق بوددد👏👏👍🥺 منم قبول دارم ! تو بیشتر رمان هه هم همین رو می نویسن در حالی که من همیشه خلافشو  فکر می کردم ! وقتی می شکنی دوست نداری دوباره بشکنی ! 

جنبه‌ی دیگه‌ی ضربه‌ی روحی برملا کردن و رو آوردن تروماهای ته‌نشین شده‌ست مشکلاتی که ازشون خبر نداریم یا اینکه میدون بهشون نرسیده تا فعال شن و تبدیل بشن به بلای جونت

سلام

قویتر که نه... ولی تحمل آدم رو بالا میبره. کسی که مثلا تو آشپزی یه بار دستش بسوزه براش سخته. ولی برای آشپزیهای بعدی هم دقت بیشتری می‌کنه و هم وقتی اتفاقی می‌سوزه به اندازه‌ی دفعه‌ی اول نمی‌سوزه

یا کسی که دفعه‌ی اول بی محلی می‌بینه براش سخته تا کسی که یاد گرفته کنار آدمایی که بهش بی محلی می‌کنن زندگی کنه

همه باید یاد بگیرن...

دقیقا دقیقاااا 

قربانت🤍

چقدر خوب گفتی

دقیقا همون جمله "چیزی که تو نکشه، قوی ترت می کنه"

اصلا همچین چیزی نیست، چیزی که تورو نکشه از درون نابودت می کنه

و همچنین این جمله ی آخرت:

بالغ تر شدن رو با قوی تر شدن اشتباه نگیریم

برگرفته شده از goliyas.blog.ir

اینم عالی گفتی

ضربه روحی میتونه به یکباره تو رو از بین ببره و اونقدر تو رو زمین بزنه که دیگه پا شدن برات آرزو بشه اما اما اما همین ضربه ی روحی میتونه به بالغ شدنت کمک کنه اگررررر خیلی شدید نبوده باشه و بشه حداقل بعدش بعد از کمی افسردگی بلند شد از جا

من از ... :

حتما حکمتی توش بوده 

قسمت بود 

سرنوشت بوده 

عوضش قوی تر می شی 

می گذره 

بهترش میاد 

فراموش می کنی

بذار زمان بگذره 

چه خوب که بد تر از این نشد

+متنفرم

ای کاش همه بفهمن اینو:)

ببخشیدد من سلام یادم رفت...

سلاممم

:)))))))))))9

از این جهت گفتم چون ممکنه واقع ضربات به روح باعث قوی تر شدنش بشن برخلاف ترومای جسمی چون جنسشون متفاوته..

حتی در قسمت هایی از جسم هم ضربه باعث قویتر شدن میشه مثل عضلات، استخوان و مفاصل..

البته چگونگی مواجهه با ضربه هم مهمه😊

من مخالفم ولی ، سربازی دقیقا همچین بلایی سر پسرا میاره .. نسبت به افراد منفی میشن و به نوعی این ضربات روحی پی در پی باعث میشه از لحاظ روحی روانی محکم تر بشن

بهتره اولش میگفتی ، ضربه روحی برای جنس زن! 

یجاییش هم نمیتونم مخالفت کنم .. بعضی دردا تقویتت نمیکنن

کسی که شکسته دیگه نمی شکنه! چون چیزی برای شکستن وجود نداره. 

تخفیف هم داره :دی 

دقیقا

باید سعی کنیم فرهنگ سازی کنیم...حس میکنم دارم از کلمات قلمبه سلمبه استفاده میکنم😭

من گفتم ضربه باعث قویتر شدن میشه نگفتم شکستن باعث قویتر شدن میشه دقیق نخوندید😊

ما در درمان بیمارها از این ضربات استفاده میکنیم...

اما در مورد شکستگی در اندام های دفرمه مجبور میشیم شکستگی ایجاد کنیم تا اندکی اندام رو به حالت و زاویه صحیح برگردونیم پس حتی شکستگی هم میتونه فواید خاص خودش رو داشته باشه

ببین ، درد های روحی هم مثل درد های جسمانی انواعی دارن.. نمیتونی بگی صد فی صد ضربات روحی مخرب و جبران ناپذیرن

مچکرم یاسمن شی:)))))

با حرفهات موافقم یاسمن جان

برای من ضربه های روحی قویترم کرد.

وقتی از خانواده خودم و شوهرم بد دیدم، باعث شد از همشون دل بکنم و فکرمیکنم قوی تر شدم.

البته شایدم به همه ادما بی اعتماد شدم.

ولی خب نتیجه اش این شده که آرامشم بیشتر شده چون از هیچکس انتظار خوبی ندارم.

و البته ی ضربه روحی دیگه ای که خوردم باعث شد که وقتی در تلاش برای خوب شدم روحیه ام بودم برم به سمت کتاب خوندن و همین موضوع هم خیلی به پیشرفتم کمک کرد.

بین این همه موافق اجازه بده من مخالفت کنم

همه اینایی که میگی برای یه ادم ضعیف هستش کسی که با یه شکست روحی بخواد نسبت به همه بی اعتماد بشه از اول یه جای کارش ایراد داشت بله قبول دارم شاید تو یه بازه ای به نسبت اعتمادش کمتر بشه واسه ضربه ای که دیده ولی عقل سلیم میگه که این اشتباه هستش و اگه از همین عقل یکم کمک بگیره میبینه که بی اعتمادی چیزی هستش که فقط تو پست های اینستاگرام به درد میخوره

افسرده بشی ؟ هع افسردگی نقل و نبات نیست که زرتی افسرده بشه ناراحت شدن طبیعی هستش ولی از یه جایی به بعد تظاهر هستش تلفین هستش که اگه با واقعیت رو به رو بشه طرف میبینه هنوز زندگی ادامه داره

با چشم باز کابوس دیدن ؟ اضطراب ؟‌ اقا ضربه روحی هستش ها قیامت نیست که اینایی که میگی با ضربه روحی اصلا تو یه سطح نیست باهاش همخونی نداره فازش جداس کلا فکر و خیال رو قبول دارم استرس رو قبول دارم هر سه چیز هایی هستن که تو طول زندگی بار ها و بار ها تجربه کردیم و تونستیم بگذرونیمشون چرا این بار نه <؟

ولی حالا جریان این قوی تر شدن چیه ؟ خودت میگی باعث میشه عاقل تر و بالغ تر بشه حد از مسئله احتیاط و دیگه تحمل نداشت که کاملا برعکسه باعث میشه تحمل ادم بره بالا تر باعث میشه ظرفیت تحمل غم بره بالا درد بره بالا کشش بره بالا وقتی ضربه ای به اون بزرگی میخوری دیگه درد های کوچیک و ضربه های کوچیک به چشم نمیان میشن اندازه نخود تو آش که بی توجه زیر پا میشه له کرد و رد شد و با همین دنده وقتی درد با همین شدت پیش میاد در مواجحه باهاش دیهگ تو اون ادم اولی نیستی که اولین باره همچین چیزی رو میبینی واییی این چیه بده و فلان و بهمان تو میشناسیش و بگی نگی واست عادی شده (ک اگه نشده باشه باید یه نگاه به خود بندازی و بگی پس چرا اون همه درد رو کشیدی ) و راحت تر میشه باهاش مقابله کرد دردی که دفعه اول دو هفته زمین گیرت کرد اینبار سه روزه میشه حضم کرد

و حرف اخر این که همیچ با ایمان به قدرت خود شروع میشه و پایانش میرسه

@هیچکس...

در کمال احترام به شما دوست عزیز ، من فکر میکنم شما ضربه روحی نخوردید و افسردگی رو تجربه نکردید که فکر میکنید خیلی چیز عجیب و غریبیه و هرکسی نمیگیره و... ! در صورتی که افسردگی یکی از شایع ترین اختلال ها هست.

اینکه میگید اینا برای آدم ضعیفه به خاطر این هست که همونطور که گفتم تجربه نکردید و یه مقدار نمک روی زخم میپاشید...

ضربه روحی آدم رو قوی نمی‌کنه فقط غم‌های کوچیک‌تر رو بی‌حس تر می‌کنه چون غم بزرگتری رو باید تجربه بکنیم :(

دقیقا خیلی باهات موافقم گاهـی یه ضربه سکوی پرتاب تو میشه
گاهـی هم میشه تراما میشه بی اعتمادی شکست خوردگی ضعف ...
بازخورد ما آدما در برابر آسیب یکـی نیست. هیچ دلیلی هم نیست که سرزنش کنیم کسـی رو که آسیب دیده.

اصلا حتـی اتفاق بد هم نه! 
گاهـی تولد یه فرزند باعث میشه یه نفر افسردگی پس از زایمـآن بگیره و تا سال ها هم ادامه پیدا میکنه ، گاهـی همون فرزند باعث انگیزه میشه برای یه کسـی و میبینی در پی اِش آدم ارزشمند تری میشه رشد اجتماعی و اقتصادی پیدا میکنه

و همه اون حرف ها هم ساخته شده برای روحیه دادن 
که اتفاقا گفتنش خوبه بله سعـی کن از شکست هات رشد فردی پیدا کنی ولی اون ایده آله طبیعیش اینه که شکست با صدمه همراهه ، شکست اسمش روشه
و ما فقط میتونیم باهم مهربون تر باشیم همین

من دختر یکی هستم و شش تا خاله دارم و مامانم همیشه میگفت که خاله هات هم مث خواهرت.

و من دوران بچگیم و قبل ازدواجم بیشتر پیش اونا بودم و فکرمیکردم یکی از اونام.

وقتی ازدواج کردم مدام بهم میگفتن که ما فامیل درجه دو تو هستیم و هیچوقت برای رفت و آمد با ما شوهرت رو تو فشار نزار.

اما من نمیفهمیدم منظورشون رو.

ی بار یکی از خاله هام گفت که انتظار نداشته باش ما زیاد با تو رفت و آمد کنیم تو خواهر ما نیستی:/

ناراحت میشدم ما عمق فاجعه رو وفتی درک کردم که وقتی بابام سر ی موضوعی با داییم بحثشون شد،

خاله ها باهام مث غریبه ها رفتار کردن و 

دقیقا وقتی من هنوز 15 روز بود بچه دومم به دنیا اومده بود و مامانم مریض بود تو بیمارستان بود و بدترین شرایط زندگیم بودم و احتیاج داشتم یکی حمایتم کنه،

ی روز زنگ زدن و ی چیزی گفتن که واقعا دلم شکست،

اینقدر گریه میکردم وزار میزدم که پسر دوسالم گریه میکرد میگفت مامان تورو خدا گریه نکن.

بعد زنگ زدن و گفتن که ما تصمیم گرفتیم که تورو اذیت کنیم که بابات اذیت بشه :/

ی بار یکی از خاله هام اومد دم خونم و گفت که تو هیچوقت انتظار نداشته باش ما برات کاری بکنیم.

این درحالی بود که من ی بچه دوساله داشتم و ی بچه ای تازه به دنیا اومده و هنوز یکماهش نشده بود و مامانم بیمارستان بود و بیشتر از هرموقعی به حمایت یکی نیاز داشتم.

میخواستم پسرم رو ختنه کنم رفتم خونه مادرشوهرم اینا،

بعد از سه چهار روز که اونجا بودم پدر شوهرم گفت که یاد بگیر خودت کارهای خودت رو انجام بدی و آدم میتونی تا 48 ساعت بدون اینکه بخوابه کاراش رو انجام بده و خسته نشه.

هیچکس شرایط روحی منو درک نمیکرد.

این درصورتیه که وقتی خواهرشوهرم دوقلو دار شد، پدرشوهر به دامادش گفته بود که دخترم نمیتونه هم به بچه ها برسه هم به کارهای خونه باید براش پرستار بگیری.

روزهای خیلی بدی رو گدروندم....

الان دوسال از اونروزا میگذره.

اینقدر حس تنهایی و بی کسی میکردم که ی پیج اینستا زدم و بدون اینکه فالور داشته باشه، فقط برای اینکه با یکی درد و دل کنم.

برای اینکه حس کنم مثلا یکی هست که حرفام رو بفهمه.

ی انگشتر آغوش گرفتم که یادم بشه فقط خودم خودمو دارم و از کسی انتظاری نداشته باشم.

و الان به جایی رسیدم که با خانواده ها قطع رابطه کردم فقط درحد دوسه ماه ی بار میرم خونشون و آرامشم بیشتر شده

اینی که میگی رو قبول دارم مطمعنا توقعاتی که ما داریم انتظاراتی که ما داریم وقتی براورده نمیشن خب اذیت میشیم ولی مشکل از اینجا شروع میشه که دل کندن و بیخیال شدن رو ما بلد نیستیم یکی هست با یک کلمه «گور باباش » همه چی رو بییخال میشه پا رو احسات در حال فورانش میزاره و بیخیالی طی میکنه تا اوضاع اروم بشه ( و هرچقدر استمرار این موضوع بیشتر شدت اروم شدن هر بار بیشتر ) و از اون ور ماجرا یکی رو داریم که اره طرف مقابلش زده نابودش کرده حس ناکافی بودن حس بد بودن حس ضعیف بودن همشون رو گذاشته دوشش و خودش با خیال اسوده گذاشته رفته

به نظر من طرف اگه از خودش شناخت کافی داشته باشه میدونه که همه اینا هیچ هستش و باید برگرده به عقب ببینه کجای کار رو اشتباه رفته که طرف مقابل ماجرا تونسته همچین کاری باهاش بکنه ک اگه متوجه این ماجرا بشه دفعه بعد (که اجتناب ناپذیر هستش ) دیگه با همچین چیزی مواجه نمیشه که خودش نشون دهنده این هستش که ضربه روحی قبلی باعث قوی تر شدنش شده

و شاید این رو برای امید دادن خلق کردن ولی ظاهرا این فایده را ندارد!

ب نام خدا

شمارو از وب ریحون اونی یافتم XD

از سر فضولی وارد اینجا شدم و ... عاشق ابن پست شدم XD

نه چرا موافقت الکی آخه؟ 😅😅

آها نه بابا :)))

منظورم ازون حرف چیز دیگری بود فرزندم

قوت رو گذاشتید یک طرف ؛ و عقل رو گذاشتید طرف مقابلش !

بنظر گره و اختلاف اصلی در نسبت بین این دو تا هست .

به نظر میاد حرفتون درست باشه

سلام گل بانو

من با نظر انارستان موافقم

بنظرم نحوه مواجهه خیلی مهمه....

الهی حالت همیشه خوب باشه ❤️