من و وبلاگ نویسی

 

اولین باری که وارد حیطه ی وبلاگ نویسی شدم تقریبا سال92 بود. اون موقع هنوز با بیان آشنا نشده بودم بلاگفا و  میهن بلاگ تو بورس بود. منم عضو میهن بلاگ شده بودم . دلیل شروع وبلاگ نویسیم هم مربوط میشد به یه مسابقه بین دوتامدرسه ی دخترونه و پسرونه ای که کنارهم بود !مدرسه ماو مدرسه ی دیوار به دیوارمون.

اون مسابقه که تموم شد بیخیال اون وبلاگ شدمو یه وبلاگ به اسم دربند اما آزاد نوشتم .اون موقع ها وبلاگ نویسی خیلی رواج داشت. وقتی هم میخواستی بازدیدات بالا بره ، به نویسنده های وبلاگ هایی که آشنا میشدی پیام خصوصی میدادی که " جز پیوندها گذاشتمت خوشحال میشم منم جز پیوندات بزاری" .اینطوری میشد که بازدیدها بالامیرفت و دوست های زیادی پیدا میکردی . یادم نمیاد از چه سالی وارد بیان شدم _فکر می کنم سال 93 بود _ از اون سال تا الان این سومین وبلاگی هست که شروع ِش کردم . اوضاع وبلاگ نویسی توبیان خیلی خیلی بهتراز جاهای دیگه بود . الان به راحتی میشه فهمید که کدوم یکی از دوستات پست گذاشته و یا به راحتی میشه دنبال کرد همدیگرو و نیاز به پیوند ها نیست به قول قدیمیا علم پیشرفت کرده !

خلاصه اینکه یه وقت دیدین که پیام دادم و گفتم دنبال شدی دنبالم کن شوکه نشین . خواستم بگم بنده برای همون عصر هستم :دی

  • ۹
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۹

    سرآغاز

     

    به نام خداوند لوح و قلم

    حقیقت نگار وجود و عدم

    خدایی که داننده ی رازهاست

    نخستین سرآغاز آغازهاست

     

    بچه که بودم بخاطر تشابه اسم من به گل ها مامان صدام میزد گلی تا جایی که تو مهدکودک همه فکر می کردن اسم من گلیِ

    گُلی یعنی من یعنی یاسمن

    برای درست کردن اینجا و اسمی که برای اینجا انتخاب کردم کلی با میم.ر فکر کردم تا با پیشنهاد خودم اسم خودمو روی این دفتربزرگ چندصدبرگ قرار دادم .

    این جا دفترگلی ومن نویسنده ی اون دفتر یاسمن گلی این دفترو امروز آغاز میکنم

    به وقت بیست و شش اردیبهشت یک هزارو سیصدو نودو نه  

     

     

  • ۹
  • نظرات [ ۷ ]
    • یاسمن گلی :)
    • جمعه ۲۶ ارديبهشت ۹۹
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده
    آرشیو مطالب