۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

  • ۱۲
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • یاسمن گلی :)
    • شنبه ۱۱ شهریور ۰۲

    خدمتکار و پروفسور

  • ۱۹
  • نظرات [ ۹ ]
    • یاسمن گلی :)
    • چهارشنبه ۴ مرداد ۰۲

    Romeo & juliet

  • ۱۸
  • نظرات [ ۱۴ ]
    • یاسمن گلی :)
    • چهارشنبه ۲۱ تیر ۰۲

    وقتی نفس هوا می‌شود

  • ۱۲
  • نظرات [ ۹ ]
    • یاسمن گلی :)
    • سه شنبه ۱۳ تیر ۰۲

    چیز هایی هست که نمیدانی

    چیزهایی هست که نمیدانی

    نویسنده: علی سلطانی

    انتشارات ۳۶۰ درجه 

    کتاب چیز هایی هست که نمی دانی مجموعه ای از داستان هایی است  که عموما تم های عاشقانه و احساسی دارند و مربوط به دوران نوجوانی اند. دوره ای که شور و هیجان به اوج خود می رسد و هر چیزی در شدیدترین حالتش تجربه و تصور می شود. زبان داستان ها، زبانی ساده و صمیمی است اما داستان ها عموما رنگ و بوی عشقی آتشین و پاک و خالص بر خود دارند.داستان هایی که هم برلبان شما لبخند می نشانند و هم اشکتان را در می آورند. احساس عشق و محبتی که در دوران جوانی تجربه می شود ، در تمامی داستان ها جریان دارد. احساسی که ممکن است دیگر هیچ دوره ای از زندگی تجربه نشوند!

    برشی از کتاب :

    می‌دانم دو سال گذشته. می‌دانم باید فراموشمان می‌شد. می‌دانم همه‌چیز تمام شده. همه‌چیز تمام شده؟ مگر می‌شود که تمام شود؟

    بگذریم... بگذریم...

    می‌شود باز هم قرار دل بی‌قرارم شوی؟

    بخشی از سخن نویسنده:

    لحظات میگذرد و ما حواسمان نیست اتفاقاتی که درگذران زندگی برایمان می‌افتد ،ذره ذره ذوق دلمان را کور می کند و این منِ امروزِ هر کدام از ما، که شباهتی به آدم پرهیاهو دیروز ندارد، ساخته و پرورده روزهای سختی است که گذشته است .گذشته است که نه، گذراندیم. به زحمت ، به مشقت ،به مرارت و محنت و رنج و درد و اندوه  این کتاب چیزهایی هست که نمیدانی در یک جایی اواسط ۱۸ سالگی ،عشق ،مبهم ترین سوال زندگی ام شد .عشق با همان مفهوم جاودانگی اش! کسی حتی اگر فقط یک بار طعم گس این حس را چشیده باشد می فهمد چه می‌گویم ...

    پ.ن:روی کتاب در جشن امضای نویسنده در سال ۹۷ از من و میم نام برده شده :) کتاب جهت جمع آوری آخرین یادگاری های میم از کتابخانه برداشته شد.

  • ۱۱
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • یاسمن گلی :)
    • جمعه ۲۶ خرداد ۰۲

    آخرین رویای فروغ

  • ۷
  • نظرات [ ۷ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۱۴ خرداد ۰۲

    چشم هایش

    نام کتاب : چشم هایش

    نویسنده: بزرگ علوی 

    انتشارات نگاه

    چشم‌هایش رمان عاشقانه‌ای با پس‌زمینه‌ای سیاسی است، که داستان زندگی استان ماکان را از زبان یکی از علاقمندانش که ناظم دبیرستانی است، روایت می‌کند. استان ماکان هنرمندی است که در زمان رضاشاه زندگی می‌کند و به علت فعالیت‌های سیاسی‌اش به تبعید فرستاده می‌شود و در همان جا می‌میرد. حکومت برای فریب اذهان عمومی، نمایشگاهی از تابلوهای نقاشی او را برگزار می‌کند. مردی که از او با نام ناظم مدرسه یاد می‌شود مسئول برگزاری نمایشگاه است. در بین آثار ماکان تابلویی از تصویر یک جفت چشم زنانه توجه ناظم را به خود جلب می‌کند. ناظم به طور اتفاقی صاحب آن چشم‌ها را می‌یابد و موفق می‌شود با او به گفت و گو بنشیند. در این گفتگوها اسراری از زندگی استاد بازگو می‌شود.

    برشی از صفحه ی ۹ کتاب در وصف تابلوی چشم هایش :

    پرده "چشمهایش"صورت ساده زنی بیش نبود .صورت کشیده زنی که زلف هایش مانند قیر مذاب روی شانه ها جاری بود .همه چیز این صورت محو می نمود. بینی و دهن و گونه و پیشانی با رنگ تیره ای نمایان شده بود .گویی نقاش میخواسته بگوید که صاحب صورت دیگر در در عالم خارج وجود ندارد و فقط چشم ها در خاطره او اثری ماندنی گذاشته اند.

    در چند صفحه بعد اینگونه آمده است:

    زیر تابلو روی قاب عکس استاد به خط خودش نوشته بود چشمهایش یعنی چشم های زنی که او را خوشبخت کرده یا به روز سیاه نشانده...

    در صفحه ی ۱۸۱ کتاب اینگونه میخوانیم :

    بعضی چیزها را نمیشود گفت. بعضی چیزها را احساس می کنید .رگ و پی شما را می‌تراشد ، دل شما را آب می‌کند، اما وقتی میخواهید بیان کنید میبینید که بی رنگ و جلاست. مانند تابلویست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد .عینا همان تابلوست اما آن روح آن چیزی که دل شما را می‌فشارد در آن نیست...

    و من چقدر با بند از کتاب همزاد پنداری کردم . زمانی که اولین حس های خوب را تجربه میکنی ، زمانی که از ته دلت بابت رخ دادن چیزی خوشحالی و قلبت از شادی میلرزد و یا زمانی که غمِ چیزی یا کسی را تجربه میکنی؛ نمی‌توانی تمام آن حس های تجربه کرده را بصورت تمام و کمال بازگو کنی .گویی لطفش را از دست می‌دهد . مانند احساس شیرین روزی که برای اولین بار در بزرگسالی بدون قید و بند در کنار معشوقت روی شن های ساحل دراز میکشی و به آسمان آبی پیش رویت خیره میشوی .

    و در جایی درباره قضاوت کردن انسان ها اینگونه شرح می‌دهد:

    درباره گذشته قضاوت کردن کار آسانیست. اما وقتی خودتان در جریان طوفان می افتید و سیل غران زندگی شما را از صخره ای در دهان امواج مخوف پرتاب میکند، آنجا اگر توانستید همت به خرج دهید آنجا اگر ایستادگی کردید اگر از خطر واهمه ای به خود راه ندادید آن وقت در دوران آرامش لذت هستی را میچشید. 

    برای وصف احساسم هنگام خواندن این کتاب یک جمله کافیست " به شدت لذت بردم" . نظر شما راجب این کتاب چیست؟ 

  • ۱۱
  • نظرات [ ۸ ]
    • یاسمن گلی :)
    • دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۰۲

    دختری که رهایش کردی

    اسم کتاب : دختری که رهایش کردی 

    نویسنده: جوجو مویز 

    مترجم : کتایون اسماعیلی 

    نشر ملیکان

    کتاب "دختری که رهایش کردی " روایت زندگی دو دختر به نام "سوفی" و "لیو" است که هر کدام در دهه های جداگانه ای زندگی می‌کنند.سوفی در صد سال قبل و لیو در زمان حال ، و تنها چیزی که آن دور را به هم پیوند داده پرتره ای است که از سوفی در زمان جنگ جهانی اول به یادگار مانده است. 

    سر گذشت سوفی در زمان جنگ جهانی اول و قلم روان نویسنده برای بیان روز های جنگ و اشغال فرانسه توسط آلمان بسیار تاثیرگذار و ملموس است. نویسنده در این کتاب به خوبی قدرت عشق را به تصویر می کشد . 

    این کتاب جذاب به دست نویسنده ی محبوب "جوجو مویز" به نگارش در آمده که نامزد بهترین رمان در سال است . بی شک نمی‌توان از ترجمه ی روان خانم "کتایون اسماعیلی "چشم پوشی کرد. 

    از آثار ماندگار و پرمخاطب این نویسنده انگلیسی "من پیش از تو "، "پس از تو " ، یک بعلاوه یک " می توان یاد کرد. 

    برشی از صفحه ی ۴۳۶ کتاب : 

    -میدونم که خیلی چیزا میتونن تغییر کنن گِرگ ، این که چطور چیزایی که قسم می خوری اذیتت نمیکنن ، باعث میشن طعم چیزای خوب هم از بین بره .

    +اما ...

    -و اینم میدونم که از دست دادن چیزایی که مردم دوست دارن ،می تونه آزارشان بده .من دوست ندارم یه روز لیو تو چشمام نگاه کنه و با این فکر تو ذهنش درگیر باشه که "تو اون مردی هستی که زندگیمو خراب کردی " .

    پ.ن: نظر شما راجب این کتاب چیه ؟ 

  • ۳
  • نظرات [ ۲ ]
    • یاسمن گلی :)
    • جمعه ۱۸ شهریور ۰۱

    غم و شادی

    اگه می فهمیدیم هیچ شیوه ی زندگی ای نیست که بتونه مارو در برابر غم ایمن کنه همه چیز خیلی ساده تر میشد. فقط باید بفهمیم که غم هم در عمل بخشی از ذاتِ شادیه.

    کتابخانه نیمه شب، مت هیگ

  • ۸
  • نظرات [ ۱ ]
    • یاسمن گلی :)
    • پنجشنبه ۲۸ بهمن ۰۰

    پدر پولدار پدر بی پول

    عنوان کتاب :پدر پولدار پدر بی پول

    نویسندگان :رابرت تی کی یوساکی، شارون ال لچتر

    مترجم غلامحسین سدیر عابدی 

    انتشارات ترانه 

    تعداد صفحات :252

    همانطور که مشاهده می کنید در ادامه ی توضیح عنوان کتاب قید شده : آنچه والدین پولدار به بچه های خود درباره ی پول می آموزند و والدین تهیدست و متوسط نمی آموزند. این کتاب در 11 فصل ارائه شده است و قصد دارد به عنوان پدر پولدار شما عمل کرده و آموزش هایی را در همین راستا به شما هدیه بدهد. 

    بریده ای از صفحه 102 کتاب :

    وقتی بچه بودم  پدرم اغلب میگفت که ژاپنی ها از قدرت سه چیز شمشیر، جواهر و آینه اطلاع دارند. شمشیر نماد قدرت سلاح است. آمریکایی ها میلیارد ها دلار صرف اسلحه می کنند و به همین دلیل بالاترین قدرت نظامی جهان هستند. جواهر نماد قدرت پول میباشد. تا حدی حقیقت این است که بگوییم :قاعده ی طلا را به خاطر داشته باشید. قانون را کسی می‌سازد که طلا دارد. اینه نماد نماد قدرت خودآگاهی است. خودآگاهی برطبق افسانه‌ های ژاپنی، از میان این سه قدرت، با ارزش ترین آن ها می باشد.

    بخشی از صحفه 113 کتاب :

    ثروت توانایی شخص برای ادامه زندگی در تعدادی از روزهای پیش رو می‌باشد. یا اگر امروز دست از مار بکشم چه مدت میتوانم زنده بمانم.

    پ. ن:به شدت خوندن این کتاب رو بهتون پیشنهاد میدم. 

  • ۴
  • نظرات [ ۲ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۱۷ بهمن ۰۰
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده