۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

ای کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم

نویسنده :تینا سیلیگ

مترجم:محمدرضا آل یاسین 

تعداد صفحات :228

انتشارات هامون

همون طور که بر روی جلد کتاب نوشته، شده این کتاب راجب خلاقیت، نوآوری و کار آفرینی صحبت میکنه. برای اینکه مطالب به آسانی قابل درک بشوند مثال هایی از افراد مشهور عصر حاضر آورده شده که بی شک جذابیت این کتاب را صد چندان کرده. از جمله این افراد مشهور استیو جابز، کیودی تری، دیوید نیلمن و... هستند. این کتاب را در روز تولد بیست سالگیم به خودم هدیه داده بودم. بی شک این کتاب بی نظیر هست و سطح تفکر و دیدگاه آدم را وسیع تر میکند.

اگر این کتابُ خوندین خوشحال میشم نظراتتون راجب این کتاب رو بیان کنید :) 

بریده ای از صفحه ی 26 کتاب :

چالش جوهر و خمیرمایه ی زندگی و شکست جزئی از فرایند یادگیری به شمار می آید.

صفحه ی 101:

از سال های اولیه ی حیات به ما آموخته اند که رها کردن حرفه و یا به قولی عقب نشینی از کار حاکی از ضعف است. حال آنکه در بعضی موارد درست عکس این استدلال درست، می باشد. گاه کناره گیری یک ضرورت است و یکی از ارکان های موفقیت محسوب می‌شود. 

صفحه ی 203:

بین سعی در انجام یک کار و انجام قطعی آن تفاوت عمده و اساسی وجود دارد. تلاش صِرف برای انجام یک کار احساسی ضعف و انفعالی است که هرگز به اقدام قطعی منجر نمی‌شود. این احساس توان غلبه بر تعلل و مسامحه را ندارد. برای اقدام باید برخیزید، آستین هارا بالا بزنید و مادام که به سر منزل مقصود نرسیده اید از تلاش دست نشویید. اگر سر سوزنی کوتاه بیایید تنها فردی را که باید برای عدم تحقق آن هدف ملامت کنید خودتان هستید. 

  • ۱۰
  • نظرات [ ۳ ]
    • یاسمن گلی :)
    • چهارشنبه ۲۸ مهر ۰۰

    راهنمای مُردن با گیاهان دارویی

    نام کتاب : راهنمای مُردن با گیاهان دارویی 

    نویسنده : عطیه عطارزاده

    نشر چشمه

    تعداد صفحات : 117

    من این کتابُ از سایت کتابچی تهیه کردم. همانطور که در پشت جلد کتاب اشاره شده این کتاب از زبان یک دختر نابینا روایت می شود. دختری که انتظار می رود با توجه به عدم توانایی دیدن دنیایش محدود شود اما با کمک مادرش ذهنی خلاقی را پرورش داده است و ذهنی بدون محدودیت را به خود هدیه داده است . وی با کمک حس لامسه اش با مادرش مشغول درست کردن گیاهان دارویی است. فضای کتاب رازآلود است . این کتاب اولین کتاب خانم عطار زاده است و با توجه به این موضوع کتاب تقریبا قوی و خوبی است و لابه لای کتاب پر است از رقص واژه هایی که ذهن را به تحسین کردن وا میدارد.

    بخشی از صفحه 15 کتاب :

    تنهایی چیز پُری است هم زمان خالی !

    بخشی از صفحه 36 کتاب :

    آدم ها وقتی مینویسند چیزهای نادیدنی درونشان را هم می زنند و از دلشان چیزی در می آورند که قابل دیدن است .

    بخشی از صفحه 65 کتاب :

    من که تا به امروز ایمانی حقیقی داشتم که جهان کتاب عمیق ترین و واقعی ترین راه شناخت جهان است شروع می کنم به درد کشیدن. درد این که بوی کتان را هیچ جوره نمی شود در هیچ کتابی تجربه کرد .

    بخشی از صفحه ی 67 کتاب :

    زمین گرد نیست . مربعی دردناکی است با چهار ضلع جهنمی . این ماییم که در تلاشی تاریخی اضلاعش را می کشیم و سعی در گرد کردنش داریم.

    بخشی از صفحه 90 کتاب :

    همه چیز برای کسی که می داند چگونه صبر کند به موقع اتفاق می افتد.

    پ.ن:تقریبا دو روز پنل کاربری از کار افتاده بود ! بیان حتی یه بیانیه نداد و تنها سکوت کرد ! محض احتیاط بیاین اینجا !

  • ۱۴
  • نظرات [ ۹ ]
    • یاسمن گلی :)
    • دوشنبه ۱۳ بهمن ۹۹

    کیمیاگر

    نام کتاب : کیمیاگر

    نویسنده : پائولو کائلیو

    مترجم : آرش حجازی

    نشر کاروان 

    این کتابُ با میم از شهرکتاب خریده بودیم . داستان کیمیاگر با شروعی رازآلود  و جذاب شما را با خود همراه می کند تا در سفر برای پیدا کردن گنج با او همراه شوید. کیمیاگر کتابی ست که باهر بار خواندن و ورق زدن آن به نکته های جدیدی بر می خورید و آنقدر نثر کتاب شیرین و روان است که شما را خسته نخواهد کرد.

    فضای داستان در حال و هوا ی سال های دور روایت می شود ، اما کوئلیو داستان را به گونه ای طراحی کرده است که نه مضامین و نه حال و هوای فضای داستان به دوران خاصی تعلق نداشته باشد . شاید بهترین تعبیر برای کیمیاگر عبارت داستان "بدون تاریخ بدون انقضا " باشد .

    بخشی از صفحه ی 36 کتاب :

    جوانک شگفت زده پرسید : بزرگترین دروغ جهان چیست ؟

    _ این است: در لحظه ی مشخصی از زندگی مان ، اختیارمان را بر زندگی خود از دست می دهیم و آن پس سرنوشت بر زندگی ما فرمانروا خواهد شد. این بزرگترین دروغ جهان است. 

    بخشی از صفحه 39 کتاب :

    جوان نمی دانست افسانه شخصی چیست .

    _ چیزی است که همواره آرزوی انجامش را داری . همه ی آدم ها در آغاز جوانی می دانند افسانه ی شخصی شان چیست . درآن دوره ی زندگی همه چیز روشن است. همه چیز ممکن است و آدم از رویا و آرزوی آ« چه که دوست دارد در زندگی بکند نمی ترسد با این وجود با گذشت زمان نیرویی مرموز تلاش خود را برا اثبات آن که تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی غیرممکن است آغاز می کند. 

    بخشی از صفحه ی 83 کتاب :

    تصمیم ها تنها آغاز یک ماجرا هستند .هنگامی که آدم تصمیم می گیرد ، در حقیقت به درون جریان نیرومندی پرتاب می شود که او را به مکانی خواهد برد که در زمان تصمیم گیری خوابش را هم نمی دیده است.

    نظر شما راجب این کتاب چیه ؟

  • ۷
  • نظرات [ ۶ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۲۳ شهریور ۹۹

    ویتامین کاف

    یکی از علایق من کتاب خوندنِ .وقتی کتاب میخونم خودمو جای تک تک شخصیت های داستان قرار میدم و به جای اون ها  فکر میکنم گاهی با رنج کشیدن شخصیت ها رنج می کشم و گاهی با حال خوبشون میخندم و شاد میشم .

    خلاصه که کتاب ها کلی ذهنمو به خودشون مشغول میکنن. علاوه بر اون به نظرم کتاب خوندن حداقل به من این اجازه و میده که بتونم به خیالم پرو بال بدم و چیز های زیادی یاد بگیرم . 

    همیشه دوست داشتم یه جاییو داشتم تا میتونستم راجب کتاب هایی که خوندم حرف بزنم و یه جایی ثبتشون کنم .

    چندروز پیش راجب این ایده ام با میم.ر حرف زدم و باهم به این نتیجه رسیدیم که در موضوعات وبلاگ یه موضوع به نام ویتامین کاف اضافه بشه و یه سربرگ هم در بالای وبلاگ به نام ویتامین کاف اضافه بشه . 

    حالا چرا دوتا مکان برای ویتامین کاف اختصاص داده بشه؟

    1.  خب اول اینکه  بعد از هر بار معرفی یک کتاب و گذاشتن پست ، سربرگ به روزرسانی میشه و اسم کتاب جدید به همراه توضیح کوتاه و آدرس لینک پست مربوط به اون در جلوی توضیح قرار داده میشه . 
    2.  دوم اینکه  موضوعی که در گوشه ی سمت چپ وبلاگ ایجاد میشه به راحتی میتونین به اونجا سر بزنین و یه توضیح نامه ی مفصل و بخش هایی از کتاب به همراه نقد و نظرات کاربرها دیده میشه 

    و اینطوری میتونین به راحتی یه کتاب متناسب با علایق خودتون پیدا کنید و بخونید 

    پ.ن: اگه کرونا نیومده بود امروز کنکور ریاضی ها و فردا کنکور تجربی ها بود ...!

  • ۱۶
  • نظرات [ ۱۳ ]
    • یاسمن گلی :)
    • پنجشنبه ۱۲ تیر ۹۹
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده