رومئو و ژولیت 

نویسنده : ویلیام شکسپیر 

مترجم: علاءالدین پازارگادی 

انتشارات علمی و فرهنگی 

" روی ویترین یک کتابفروشی در شهر رم نوشته شده: «همه عشقی چون رومئو و ژولیت می‌خواهند، بدون آن که بدانند این عشق فقط ۳ روز دوام داشت و جان ۶ نفر را گرفت! "

 وقتی برای اولین بار با این متن مواجه شدم ، منو به فکر فرو برد که تا چه حد با شاهکار های ادبیات کلاسیک آشنا هستم؟ شما چطور؟ چقدر از داستان زندگی عشاقی که همیشه نام می‌بریم آشنایی دارین؟ خودم چطور؟ از سرگذشتی که باعث شد معروف بشن چقدر اطلاع داشتم؟ تقریبا هیچی . فقط اسم هاشون انقدر زبون به زبون چرخیده بود تا به گوش من هم برسه .این انگیزه ای شد ،برای خوندن داستان های زوج های افسانه ای که همیشه سر زبون عاشق هاست . و بخاطر همون متنی که در ابتدا بازگو کردم؛ با کتاب رومئو و ژولیت شروع کردم. 

"رومئو و ژولیت داستان غم‌انگیز دو دلداده است که می‌توان آن را لیلی و مجنون مغرب زمین تلقی کرد و به اکثر زبان های جهان ترجمه‌ شده است.این دو دلداده از دو خاندان هستند که سال ها با یکدیگر سر دشمنی داشته و به کشتار یکدیگر می‌پرداخته اند. این کتاب در قالب نمایشنامه شکسپیر ترجمه شده است ." 

برشی از کتاب :

رومئو: تو عشق را چیز لطیفی می‌دانی؟ عشق دشوار و خشن است و دائما تو را مانند خاری می‌خراشد.

جهت اسپویل نشدن داستان بیشتر از این توضیح نمیدم و پیشنهاد میدم که خودتون حتما این کتاب رو مطالعه کنین .

امیدوارم از مطالعه این کتاب لذت ببرین. 

پ.ن:جهت جمع آوری آخرین یادگاری های میم از کتابخانه برداشته شد.