وقتی فهمیدم امروز روز منِ، بغض کردم ! عین دیوونه ها . از سر شادی نبود . بیشتر از سر بُهت بود . بعد از گذشت مدت زمان به نسبت کوتاهی هنوز هم باورم نمیشه که دارم پرستار میشم ! من ، یاسمن ! برام خیلی عجیبه. باعث میشه غمگین بشم . کلا یه غم عمیق رو تو وجودم حس میکنم . بخش تاریک و دارک وجودم هر روز داره عمیق تر و گود تر میشه و دقیقا همین بخش از وجودم باعث میشه که نخوام به آدما نزدیک بشم .
نمیدونم چرا انقدر صغرا کبرا کردم ولی در کل خواستم امروزو با وجود تمام عواطف منفی و مثبتم نسبت به خودم به خودم تبریک بگم .
یاسمنِ عزیزم ، گُلی مهربونم ، قلبِ نازنینم ، روزت مبارک . خیلی عاشقتم وخیلی مراقبتم و تمام تلاشم برای اینه که زندگی شاد و آرومی رو تجربه کنی.