۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تولدم مبارک» ثبت شده است

برای ۲۴ سالگی ام

یاسمن امروز پر از خواستن و تلاش و قدم‌های رو به جلوعه. یاسمن امروز پر از تلاش برای ساختن لحظه‌های آرامش بخش زندگیه. یاسمن امروز در تلاش برای ساختن یه ورژن بهتر از خودشه . شبیه علامت مثبت توی بورسه! خلاصه که عاشق این یاسمن امروزم.

عزیزدلم؛ برای خنده هات ، برای شادی هات، برای گریه هات ، برای جا نزدنت، برای تلاش هات، برای رسیدن به آرزوهات، برای عاشق شدنت، برای ساختن خوشبختی و برای بودنت ازت ممنونم.

تولدت مبارکمون منِ عزیزم heart

 

  • ۱۳
  • نظرات [ ۰ ]
    • یاسمن گلی :)
    • سه شنبه ۲۰ آذر ۰۳

    برای ۲۳ سالگی ام

    امروز ۲۳ ساله شدم. سنی که برام غیر قابل لمس بود. اگر بخوام از یک سال گذشته حرف بزنم می‌تونم اون رو به دو نیمه تبدیل کنم و فقط سه ماه پایانی تا روز تولدم برام خوب و شیرین بود. به طوری که آذر امسال حسابی برام دلنشین و قشنگ بوده و امیدوارم که ۱۰ روز باقی مونده هم همینطوری سپری شه و با لبی خندون به استقبال زمستون برم.

    ۱۵ آذر بود که دلم می‌خواست از احساس شادی و حال خوبم توی ۱۵ روز گذشته ام براتون بنویسم اما تو یک صدم ثانیه بعدترش ترسیدم از اینکه شادیمو جار بزنم. می‌ترسیدم همش صرفاً یک خواب شیرین بوده و یا بعد از اون همه چی خراب شه.

    هجده ام آذر دوستام محبت کردن و به واسطه اون ها دو تا تولد سوپرایزطور داشتم. و کلی بهم خوش گذشت. فردا هم یک گروه دیگه از دوستام می‌خوان برام تولد بگیرن و من باید وانمود کنم که سوپرایز شدم ولی با تمام این حرف‌ها ذوق فردارو دارم.تولدی که خانواده آخر هفته می‌گیرن هم جای خودشو داره. کلاً سال پرت تولدی داشتم و دارم. به جرات می‌تونم بگم بابت زندگی جدیدی که برای خودم ساختم راضی و خوشحالم و از تغییرات به وجود اومده تو زندگیم واقعاً شادم.

    من از تولد پارسالم تو ذهنم بود که برای تولدم، خودم به خودم کالیمبا هدیه بدم. اما یه اتفاق جالبی که افتاد این بود که یکی از عزیزانم به طور اتفاقی برام کالیمبا خرید و من کلی از این هدیه خفن ذوق زده شدم. خیلی دوسش دارم. خیلی خفن و خوش دسته.

    یاسمنِ امسال دانشجوی رشته پرستاریه! کُلی پلن برای آینده‌اش داره .پر از آرزوهای جون گرفته و جوونه زده تو دل سرمازدش هست. از همه مهم تر سبک و استایل زندگیش رو همونطور که می‌خواست پِی‌ریزی کرده و دلش میخواد کم کم به تمام برنامه ها و هدف هاش برسه . از حاشیه دور شده و با لبی خندون به استقبال ۲۳ سالگی اومده :) تازشم دوتا از موهای خوشگل روی سرش سفید شده که این نشون میده چقدر پخته و جا افتاده شده ؛ عین قرمه سبزی :)

    یاسمنِ عزیزم ، تو تنها کسی بودی که عین بیست و سه سال زندگی رو پا به پام اومدی و پشتمو خالی نکردی. عاشقتم و اولویت زندگیم تیمار کردنت هست. منِ عزیزم ، تولدت کُلی مبارکمونheart

    پ.ن: عکس کیک هم برای یکی از سوپرایز ها بود.

  • ۱۶
  • نظرات [ ۲۸ ]
    • یاسمن گلی :)
    • دوشنبه ۲۰ آذر ۰۲

    برای21 سالگی ام

    امروز بیست و یک ساله شدم. تولدم چقدر بد موقع سر رسید. اگه دست من بود دلم میخواست آذر رو اونقدر کش بدم تا حال روحیم اوکی شه تا بتونم آب ته ته دلم شاد باشم. حیف شد... 

    از آذر پارسال تا آذر امسال اتفاق های زیادی افتاد. اتفاق خوب محدود میشه به دوتا مورد؛ اولی این که بالاخره توسط بابا به عنوان فردی که رانندگی‌‌ش خوبه به رسمیت شناخته شدم و دوم نقل مکان کردن به خونه ی جدید. اتفاق های بد به حدی زیاد بودن که با فکر کردن بهشون دلم میگیره و اشک از چشمام سرازیر میشه.

    از 18 سالگی تا همین امروز من تو زندگیم فقط درجا زدم و این وسط فقط زمان بوده که مثل برق و باد گذشته و سِنم بیشتر شده بدون اینکه هیچ دست آوردی تو این سال ها داشته باشم. فقط داشتم با خانواده ام می‌جنگیدم. انتخاب رشته ی دانشگاهی و شغل آینده انقدر برام سخت و اذیتت کننده شده که حد نداره. نه کاری رو شروع کردم و نه هدفی رو دنبال کردم و این برای من که پر از آرزو و امید بودم خیلی ناامید کننده است. انقدر اوضاع زندگیم خرابه که موقع فوت کردن شمع تولدم نمیدونم چه آرزویی بکنم، فقط امیدوارم آرامش به زندگیم برگرده.

    کادوی امسالم به خودم کتاب "حال کاملا استمراری" هست :) 

    تولدم مبارک :) 

  • ۱۴
  • نظرات [ ۱۶ ]
    • یاسمن گلی :)
    • شنبه ۲۰ آذر ۰۰

    برای 20 سالگی ام

    همیشه دلم می خواست بزرگ شوم. 18 سالگی برایم معنی لطیف و دوست داشتنی ای داشت. اما بلافاصله بعد از اینکه 18 ساله شدم نفهمیدم کی و چگونه روزها سپری شد و اکنون به پایان 20 سالگی رسیده ام.

    هیچوقت به ذهنم خطور نمی کرد که در پایان 20 سالگی من همچنان یک کنکوری باشم؛اما چه بخواهم و چه نخواهم این اتفاق افتاد.

    بیشتر از آنچه که تصور می کردم 18 تا 20 سالگی ام پستی وبلندی داشت. دره های عمیق و بلندی هایی با سنگلاخ های فراوان!

    امروز برخلاف روزهای دیگر گوشی ام را از سایلنت خارج میکنم و به آن چشم میدوزم تا محض رضای خدا دوستانم تماس بگیرند و تولدم را تبریک بگویند.حتی انتظار دارم بی هوا میم هم تماس بگیرد! شاید هم انتظار بی جایی باشد!

    امشب موقع فوت کردن شمع ها اولین آرزویم برای 21 سالگی ام دانشجوی رشته ی دل بخواهم درشهر دل بخواهم است و دومین آرزویم برگشتن آرامش به قلبم است.

    و در نهایت کادوی امسالم به خودم کتاب "کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم" است.

    این روزها آذر شاهد آخرین دلدادگی های پاییز به معشوقه اش است. 

    و من متولد بیستمین روز در میان کوچه ی دلدادگی ام 

    زادروزم فرخنده باد 

  • ۱۹
  • نظرات [ ۲۳ ]
    • یاسمن گلی :)
    • پنجشنبه ۲۰ آذر ۹۹
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده