این روزها حوالی تو پرسه میزنم.دقیقا همان نقطه ای از خانه که آخرین بار دیدمت.با همان استایل همیشگی.روی همان مبل.ساعت ها پشت پنجره می‌نشینم.مثل همان وقتی که با نگاهم برای همیشه بدرقه ات کردم ،به راهی که رفته ای چشم میدوزم و دعا میکنم ای کاش یکی از دور برگردان های این خیابان های بلند و بالا را رد کنی .دقیقا همان دوربرگردانی که بخاطرش مجبور شوی از حوالی من بگذری . نگاه منتظر من که هیچ ... بخاطر دل هایی که در حال یخ زدنند دوباره به این خانه برگرد ...