۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پادکست» ثبت شده است

اپیزود صفر _ شروع یک رویا

از اولین روزی که جرقه ی ساخت پادکست تو ذهن محمدرضا زده شد و تا روزی که اپیزود صفر ساخته بشه روز های زیادی رو پشت سر گذاشتیم.

تقریبا اولِ ماهِ قبل بود که بصورت رسمی با یک فراخوان وبلاگی پیش شما اومدم و راجب "پادکست کُرسی " صحبت کردم . و حالا امروز تقریبا بعد از گذشت یک ماه و نیم با معرفی اپیزود صفر پیش شما اومدم. تو این مدت اعضای کرسی جلسات شبانه ی زیادی رو تجربه کردن، مکان جلسات اغلب کلاب هاوس و گوگل میت بود. تو جلسات ایده‌ها و نظرات به اشتراک گذاشته میشد و در نهایت ساختار این طور شد که بچه ها تو گروه های مختلف دسته بندی بشن و تو شاخه هایی که سر رشته دارن فعالیت کنن. اجازه بدین از فرایند انتخاب موضوع و گیسو گیس کشی های این بین چیزی نگم. :دی 

خلاصه به هر ترتیبی که بود موضوع انتخاب شد، ضبط برای اپیزود صفر آغاز شد و کار به کارگردان _کسری _ سپرده شد. درنهایت خروجی کار در کست باکس آپلود شد. بر اساس اپیزود صفر ریلز ساخته و تو اینستاگرام کرسی منتشر شد. شما در ادامه میتونین پاورقی که برای اپیزود اول منتشر کردیم رو بخونین:

"سلام!

ما کرسی کست‌ هستیم و اینجا اپیزودِ صفره. جایی‌ متعلق به چند آدمِ دورِ نزدیک که از ته قلب باور دارن همه چی از یه رویا شروع می‌شه.

به دنیای پشتِ صحنه‌ی اولین قدم‌های رویای ما خوش اومدی."

و به قول فرهان شما در این اپیزود تکه ای از پشت صحنه کرسی رو میشنوید ! :

 

  • ۲۶
  • نظرات [ ۱۶ ]
    • یاسمن گلی :)
    • چهارشنبه ۱۸ مرداد ۰۲

    چی خوشحالت میکنه ؟

    همین الان چی خوشحالت میکنه ؟ 

    من؟ 

    همین الان؟

    دیدن این صفحه باعث شد از ته دل لبخند بزنم و قلبم غنج بره از شادی  :)

    اطلاع رسانی امیرحسین راجب پادکست کلیک

    اطلاع رسانی محمدرضا راجب پادکست کلیک

  • ۱۵
  • نظرات [ ۳۶ ]
    • یاسمن گلی :)
    • سه شنبه ۶ تیر ۰۲

    کُرسی-فراخوان

     

    قطعا تاحالا اسم کُرسی بار ها و بارها به گوشتون خورده . کُرسی های قدیمی که به راحتی تو خونه ی مامان بزرگ و بابابزرگ هامون پیدا میشدن . از همون کرسی چهارگوش قدیمی ها که مامان بزرگ با یه لحاف بزرگِ رنگی رنگی دورشو میپوشوند تا زیرش حسابی گرم بمونه . 

    احتمالا هم یه گوشه از اون چهار تا گوشه هاش به درخواست بابابزرگ هامون سماورِ ذغالی همیشه جوش بود تا هروقت سر و کله بچه ها و نوه ها پیداشون شد، چایی آتیشی تازه دم حاضر و آماده باشه. 

     زیر اون کرسی همیشه از سوز سرمای چله ی زمستون در امان بودیم. آخ ‌که چه کیفی میداد.

    کنار چایی آتیشی های مامان بزرگ تو نلبکی همیشه ی خدا چندتا دونه نبات بود.

    به سر شب که نزدیک تر می‌شدیم جمعیت دورِ کُرسی بیشتر و بیشتر می‌شد تا جایی که ما کوچیک تر ها دورِ بابابزرگ و مامان بزرگ جمع می‌شدیم و منتظر داستان های تکراری اما شیرینشون بودیم ؛ داستان شنل قرمزی و روباه مکار یا داستان کدوقلقله زن که دلش برای نوه اش تنگ بوده .

    حال و هوای اون روزا شیرین تر از هزارتا قند و شکر و نبات این روزهاست.

    حالا امروز من و چند نفر از دوستان بیانی دور یه کُرسی بزرگ جمع شدیم و یه دورهمی راه انداختیم. قصد داریم تو این دورهمی پادکست های دوستانه ای در زمینه های مختلف منتشر کنیم و اطلاعات جذابی که از این دورهمی به دست میاد رو با شما به اشتراک بزاریم . یه دورهمی به گرمی همون کُرسی قدیمی خونه ی بابابزرگ هامون.

    اگر شما هم به حضور در این دورهمی علاقه دارین ما در زمینه های زیر از حضور شما استقبال می‌کنیم. 

    1- تیم تولید محتوای متنی پادکست

    2- تیم توسعه دهنده

    3- تیم گوینده ی پادکست

    4- تیم شبکه های اجتماعی پادکست

    5- تیم تنظیم کننده و تدوین گر پادکست

    6- تیم پشتیبانی و ارتباط پادکست

    درصورت علاقه و شرکت در این کار گروهی میتونین از طریق راه های ارتباطی زیر با ما درتماس باشین : بصورت گذاشتن پیام در همین وبلاگ و ارسال پیام به نشانی :  korsi.podcast@gmail.com

    منتظر حضور گرمتون هستیم. 

    گروه هیات موسس: محمدرضا(آسمانم) ، امیرحسین ، فرهان ، یاسمن (خودم) 

    **زمان پیوستن به گروه به اتمام رسید**

  • ۱۶
  • نظرات [ ۱۳ ]
    • یاسمن گلی :)
    • پنجشنبه ۱ تیر ۰۲
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده