۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تولد» ثبت شده است

چهارمین تولد گُلی جآنم

گُلی مهربونم، رفیق شفیقم، تویی که به شدت عاشقتم ، مرسی بابت حضورت تو زندگیم. مرسی که شدی خونه ی امنم، نقطه ی امن زندگیم . جایی که هروقت دلم گرفت، هر وقت خندیدم به یادش بودم. جایی‌ ‌که اجازه داد خودم باشم. تو یی که بهم این اجازه رو دادی تا سالیان دراز دست به قلم بمونم و از چیز های زیادی بنویسم. حضورت قوت قلب زندگیِ منه. ممنونم بابت همه چیز. خواستم بهت بگم خیلییی خوشحالم بابت داشتنتheart تولدت کلی مبارکمون بهشتِ منangel

پ.ن: امروز چهارمین سال تولد گُلی عزیزم _وبلاگم _هست.

پ.ن.۲: کیو دیدین که انقدر عاشق وبلاگش باشه؟wink

  • ۲۰
  • نظرات [ ۱۴ ]
    • یاسمن گلی :)
    • چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۳

    لباس صورتی

    امروز ۲۵ آذرِ ! ۲۵ آذر ۱۴۰۲ ! لباس صورتی که اولین بار برای جشن تولد ۱۸ سالگی پوشیده بودم رو از تو کمد درآوردم و بعد از ۵ سال و۵ روز دوباره پوشیدم. تو تنم زار می‌زد. نسبت به اون روزها خیلی لاغر شدم. ناخودآگاه چند تا جمله تو ذهنم ردیف شد: لباس همون لباسه یکم کهنه‌تر، آدم همون آدمه یکم پیر تر، خاطره همون خاطره است بدونِ تغییر! در واقع انگار تنها چیزی که از گذر زمان برای ما باقی می‌مونه خاطره هاست.

    سرنوشت چشماش کوره نمیبینه

    زخم خنجرش میمونه رو سینه 

  • ۱۵
  • نظرات [ ۳ ]
    • یاسمن گلی :)
    • شنبه ۲۵ آذر ۰۲

    برای ۲۳ سالگی ام

    امروز ۲۳ ساله شدم. سنی که برام غیر قابل لمس بود. اگر بخوام از یک سال گذشته حرف بزنم می‌تونم اون رو به دو نیمه تبدیل کنم و فقط سه ماه پایانی تا روز تولدم برام خوب و شیرین بود. به طوری که آذر امسال حسابی برام دلنشین و قشنگ بوده و امیدوارم که ۱۰ روز باقی مونده هم همینطوری سپری شه و با لبی خندون به استقبال زمستون برم.

    ۱۵ آذر بود که دلم می‌خواست از احساس شادی و حال خوبم توی ۱۵ روز گذشته ام براتون بنویسم اما تو یک صدم ثانیه بعدترش ترسیدم از اینکه شادیمو جار بزنم. می‌ترسیدم همش صرفاً یک خواب شیرین بوده و یا بعد از اون همه چی خراب شه.

    هجده ام آذر دوستام محبت کردن و به واسطه اون ها دو تا تولد سوپرایزطور داشتم. و کلی بهم خوش گذشت. فردا هم یک گروه دیگه از دوستام می‌خوان برام تولد بگیرن و من باید وانمود کنم که سوپرایز شدم ولی با تمام این حرف‌ها ذوق فردارو دارم.تولدی که خانواده آخر هفته می‌گیرن هم جای خودشو داره. کلاً سال پرت تولدی داشتم و دارم. به جرات می‌تونم بگم بابت زندگی جدیدی که برای خودم ساختم راضی و خوشحالم و از تغییرات به وجود اومده تو زندگیم واقعاً شادم.

    من از تولد پارسالم تو ذهنم بود که برای تولدم، خودم به خودم کالیمبا هدیه بدم. اما یه اتفاق جالبی که افتاد این بود که یکی از عزیزانم به طور اتفاقی برام کالیمبا خرید و من کلی از این هدیه خفن ذوق زده شدم. خیلی دوسش دارم. خیلی خفن و خوش دسته.

    یاسمنِ امسال دانشجوی رشته پرستاریه! کُلی پلن برای آینده‌اش داره .پر از آرزوهای جون گرفته و جوونه زده تو دل سرمازدش هست. از همه مهم تر سبک و استایل زندگیش رو همونطور که می‌خواست پِی‌ریزی کرده و دلش میخواد کم کم به تمام برنامه ها و هدف هاش برسه . از حاشیه دور شده و با لبی خندون به استقبال ۲۳ سالگی اومده :) تازشم دوتا از موهای خوشگل روی سرش سفید شده که این نشون میده چقدر پخته و جا افتاده شده ؛ عین قرمه سبزی :)

    یاسمنِ عزیزم ، تو تنها کسی بودی که عین بیست و سه سال زندگی رو پا به پام اومدی و پشتمو خالی نکردی. عاشقتم و اولویت زندگیم تیمار کردنت هست. منِ عزیزم ، تولدت کُلی مبارکمونheart

    پ.ن: عکس کیک هم برای یکی از سوپرایز ها بود.

  • ۱۶
  • نظرات [ ۲۸ ]
    • یاسمن گلی :)
    • دوشنبه ۲۰ آذر ۰۲

    برای تولد صبا

  • ۱۹
  • نظرات [ ۱۷ ]
    • یاسمن گلی :)
    • شنبه ۱۷ تیر ۰۲

    سومین سالگرد تولد گُلی

    در آستانه ی سومین سالگرد تولد "گُلی" هستیم . از اولین روزی که "گُلی" تو ذهنم شکل و رنگ گرفت تا همین امروز همدم همیشگی من بوده و هست. "گُلی" به من این اجازه رو داد که خودم باشم و در کنار شما از درونم بنویسم. (گاهی با بی رحمی ادما رو متهم کردم و گاهی هم در مظلوم ترین حالت خودم بودم.)

    خوشحالم که اول از همه "گُلی " و بعد شما رو در کنارم دارم . 

    به سلامتیِ عشقم وخونه ی خودم "گُلی"! 

    بوسیدمش در شهر بعد از خوردن شلاق :)

  • ۱۱
  • نظرات [ ۹ ]
    • یاسمن گلی :)
    • سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۲

    دومین سالگرد تولد گُلی

    گُلیِ من، متولد بهشتی ترین فصل سال یعنی اردیبهشتِ، و چی بهتر از این :)

    امروز دومین سالگرد گُلی _وبلاگم_هست. از اولین سالگرد گُلی تا امروز اتفاقات تلخ و شیرین زیادی افتاده که باعث شده تو این مدت احساسات زیادی رو تجربه کنم؛مثل :غم، شادی، خشم، آرامش و... با تمام این وجود خوشحالم که اینجا و دوستای خوبی مثل شما رو دارم و میتونم بدون ترس از قضاوت شدن حرف های دلمو به زبون بیارم.

    حضور گُلی تو زندگیم باعث دلگرمیه و من خوشحالم که شاهد دومین سالِ حضورش تو زندگیم هستم :) گُلیِ عزیزم دومین سال حضورت در کنار من مبارک. 

    پ. ن:عکس مربوط به tastyroom ( کافه ی صورتی خوشگل با دوتا شعبه تو تهران) هست. تو برنامه ی امسال تابستونم دیدن یکی از شعبه های این کافه ی خوشگل هست 💓

    پ. ن. 2:یکی منو به سرپرستی قبول کنه، تولد امسالمو اینطوری برگزار کنه  

  • ۱۰
  • نظرات [ ۴ ]
    • یاسمن گلی :)
    • دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۱

    برای21 سالگی ام

    امروز بیست و یک ساله شدم. تولدم چقدر بد موقع سر رسید. اگه دست من بود دلم میخواست آذر رو اونقدر کش بدم تا حال روحیم اوکی شه تا بتونم آب ته ته دلم شاد باشم. حیف شد... 

    از آذر پارسال تا آذر امسال اتفاق های زیادی افتاد. اتفاق خوب محدود میشه به دوتا مورد؛ اولی این که بالاخره توسط بابا به عنوان فردی که رانندگی‌‌ش خوبه به رسمیت شناخته شدم و دوم نقل مکان کردن به خونه ی جدید. اتفاق های بد به حدی زیاد بودن که با فکر کردن بهشون دلم میگیره و اشک از چشمام سرازیر میشه.

    از 18 سالگی تا همین امروز من تو زندگیم فقط درجا زدم و این وسط فقط زمان بوده که مثل برق و باد گذشته و سِنم بیشتر شده بدون اینکه هیچ دست آوردی تو این سال ها داشته باشم. فقط داشتم با خانواده ام می‌جنگیدم. انتخاب رشته ی دانشگاهی و شغل آینده انقدر برام سخت و اذیتت کننده شده که حد نداره. نه کاری رو شروع کردم و نه هدفی رو دنبال کردم و این برای من که پر از آرزو و امید بودم خیلی ناامید کننده است. انقدر اوضاع زندگیم خرابه که موقع فوت کردن شمع تولدم نمیدونم چه آرزویی بکنم، فقط امیدوارم آرامش به زندگیم برگرده.

    کادوی امسالم به خودم کتاب "حال کاملا استمراری" هست :) 

    تولدم مبارک :) 

  • ۱۴
  • نظرات [ ۱۶ ]
    • یاسمن گلی :)
    • شنبه ۲۰ آذر ۰۰

    اولین سالگرد تولد گُلی

    تقویم بیست و شش اردیبهشت یک هزار سیصد و نود و نه را نشان میداد که دست و ذهنم به تکاپو افتادن و نتیجه اش شد اینجا و " گُلی " و امروز سالگرد اون اتفاق زیباست :)

    تو این یک سالی که من این صفحه رو باز کردم لحظات زیادی از زندگیم رو اینجا ثبت کردم . روزهایی بود که حالم عالی بود و روز هایی هم بود که حالم بدِ بد بود . همه اشون گذَشتَن و شاید خیلی هاشون دیگه آنچنان اهمیت نداشته باشن ولی اون چه که مهم بود و هست اینه که من اینجا رو با تمام احساسم دوستش دارم و وقتی به صفحه ام نگاه میکنم پر از حس خوب غیر قابل وصف میشم. 

    من تو این یک سال با خیلی هاتون آشنا شدم ، خیلی هاتون راهنماییم کردین ، خیلی هاتون سعی کردین بهم دلداری بدین و حتی خیلی هاتون با خنده هام خندیدین و شاد شدین . از همتون بابت همراهیتون تشکر می کنم . 

    این صفحه یک جورایی حکم دفترچه ی خاطره ی باارزشی رو برام داره که همیشه روی میزم حضور داره :) که صدو هفتاد و اندی خواننده داره .

    مثل همیشه خواستم تو این حال خوب و اتفاق خوب با شما شریک بشم :) 

    اولین سالگرد گُلی مبارک :)

    پ.ن: به مناسبت سالگرد گلی لباس وبلاگ عوض شد :)

  • ۱۱
  • نظرات [ ۱۴ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۲۶ ارديبهشت ۰۰
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده