برای ثبت آخرین خاطره امسال در دقایق پایان سال می‌تونم به گردشم در بوتیک‌های مردونه اشاره کنم! به لطف خواهر کوچیکه و درخواستش برای خرید شلوار کارگو ۸ جیب(!) چند روز پایانی سال تو بوتیک‌های مردانه در حال گشت و گذار بودم و می‌تونم بگم که به شدت فان بود .از طرفی هم تجربه جالبی بود.

مورد بعدی عمو نوروزهای توی خیابون‌ها بودن . با دیدن بچه‌های کاری که قد و نیم قد مجبور میشن لباس قرمز تنشون کنن ، صورتشونو سیاه کنن و تو خیابون‌ها دور بزنن و برقصن عمیقا ناراحت میشم.‌ امروز با دیدن این صحنه‌ها به شدت بغض کردم . برای یه بار هم که شده به جای اینکه از خودم  بپرسم چرا من؟! پرسیدم چرا اون‌ها؟! برای مقدار کمی پول باید تمام روز رو تو خیابون‌ها پرسه بزنن...

و دلم می‌خواست از ذوق امروزم بابت خرید ماهی آکواریومی بنفش رنگم بنویسم. آخه من عاشق رنگ بنفشم و امسال بعد از سال‌های زیاد خودم ماهی خریدم . شبیه دختر کوچولوها ذوق زده شده بودم و قیافه ام حسابی دیدنی شده بود heart

آخرین ساعات پایانی سال برای شما چطوره؟

پ.ن: دوم فروردین ۱۴۰۳ _ بدنم با کوشش فراوان شب سال نو برام خاطره سازی کرد و راهی بیمارستان شدم و آخرین سِرُم سال ۱۴۰۲ رو میل کردم !