چراغ ها را من خاموش میکنم
نویسنده: زویا پیرزاد
انتشارات مرکز
داستان در دهه ۴۰ و در آبادان از زبان زنی ارمنی به نام کلاریس روایت شده است. کلاریس مادر سه فرزند که همراه همسرش در خانه های سازمانی شرکت نفت زندگی میکند. تمام تلاش کلاریس این است که یک همسر و مادر نمونه باشد و تمام وقتش را صرف فراهم کردن خواسته ها و راحتی دیگران کند . تا اینکه اتفاقاتی پیش میآید که آرامش روزمره ی او را بهم میزند.
این کتاب به عنوان بهترین رمان سال ۱۳۸۰ بنیاد هوشنگ گلشیری و پکا معرفی شد.
این داستان، روزمره ساده یک زن را به تصویر می کشد که اگر یک روز از مسیر خود خارج شود تمام خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع همین جزئیات ساده ، عناصر اصلی خانه هستند که معمولاً به چشم کسی نمیاد اما یک لحظه حذف شدنشان میتواند همه چیز را مختل کند.
کتاب با یک ریتم آرام جزئیات و نحوه توصیف کار های روزانه یک زن را به قشنگی توصیف میکند. اگر دنبال غافلگیر شدن و هیجان های احساسی هستند، این کتاب مناسب شما نیست !
این کتاب آدم را به اعماق افکار یک زن میبرد. و پر از نکات روانشناسی است.
من عاشق ریتم ملایم و شیوه ی نگارش نویسنده شدم . به من کلی حس آرامش تزریق کرد.