یادمه وقتی تو رابطه بودم یه سری از تاریخ ها برام مهم بودن
مثلا اینکه فلان روز آخرین جمعه ی پاییزیه
ولی الان دارم به این فکر میکنم که دیروز با اینکه میدونستم آخرین جمعه ی پاییزه اماهیچ حسی بهش نداشتم انگار واژه ها احساسشون رو از دست دادن معنی واقعی خودشون رو از دست دادن شاید هنوزم همون معنی رو بدن اما من اون آدم سابق نیستم
یه جورایی انگار شوق زندگی عطر عاشقی یه جورایی انگار همه چی پریده
یه جورایی انگار تلخ ارومم
پ.ن:دلی خوندمش:)
خوانش جالب بود
امیدوارم تاریخ ها و روزهای مهم دوباره وارد زندگیت بشه
همه چیز حس و رنگ بگیره برای همه
میدونی روزا با هم فرقی نمیکنه این ما آدما هستیم که با افکار خودمون اونا رو خاص جلوه میدیم وگرنه غروب جمعه با غروب یکشنبه فرقی نمیکنه یا ۱/۱با ۴/۲۵ همش بستگی به افکارمون و حال خودمون داره امیدوارم بازم از ته دل بخندی💞💞
چقدر زیبا خوندین ... 👍
به نظرم زندگی خیلی نسبیه ... وقتی یکی رو داری شکلش عوض میشه ... وقتی هدفی داری باز هم همینطور ... نسبت به چیزای مختلف واکنش میده ...
مثل الان وبلاگ و حس نوشتن و خونده شدن ...
یه روز یه اتفاقی میوفته که تازه میفهمی تلخی این روزها برا چی بوده
هر کدوم از این روابط عاطفی وقتی تموم میشه یه بخشی از آدم رو میکنه و با خودش میبره :)
سلام.سلام.سلام
چقدر زیبا خواندید، یلداتان هم مبارک باشه🍉🌀
صداتون خیلی قشنگه!
حرف ر روی خیلی قشنگ تلفظ میکنید!
میتونم بپرسم چه بازه زمانی داخل رابطه بودید و از چه سنی تا چه سنی؟ببخشید اگر خواستید نگید:)
بیشتر از صداتون استفاده کنید خیلی قشنکه صداتون:)
واسه کنجکاوی کلا برام جالبه بدونم چه سنی افراد وارد رابطه میشن یکی بود از 16 یکی 18 دلم میخواد ببینم افراد مختلف تو چه سنی وارد رابطه میشن...شاید بشه گفت منم تجربش کرده باشم و بعد از اینکه ازش بیرون میای و رنج بی او بودن رو میکشی بزرگ میشی و واقعا درد رو مخی هست مگه نه؟
