۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تابستان» ثبت شده است

جا مانده از تابستان های دهه شصت

هشت سالته و تابستونه ، بیرون باد گرم و خشکی در حال وزیدنه و تو توی خونه روی قالی گُلی سِفت کف خونه ، زیر باد خنک کولر پنجره ایی قدیمی نشستی و با تمام وجود سرگرم تلویزیونی .. نه میدونی قسط وام چیه ، نه پول خونه چیه .. نه نه نه .. زندگی خوبه و تو یخچال هم بستنی هست

امشب ته کوچه عروسیه دختر این یکی همسایتون با پسر اون‌یکی همسایه تونه و مامان همون یه دست لباس مَجلسیتو شسته و رو بند انداخته و حقیقتش تو اصلا تو فکر این نیستی که چی بپوشی.. چون وقتی یه سفره بزرگ میندازن رو زمین و همه دورش جمع میشن ، مهم اینه که تو رو به روی دوستت نشسته باشی و نوشابه شیشه ایی هاتون یه رنگ باشه .. نه لباست قشنگتر باشه

به پیشنهاد شروین متن بالا که نوشته ی خودش هست رو خوانش کردم. میتونین با لینک زیر بشنوین. تو پرانتز بگم که ادیت من و شروین متفاوت هست که لینک هر دوش رو میزارم تا هر دوتاش رو بشنوین .

لینک پست شروین و پست خوانش متن

خوانش متن با ادیت گُلی

خوانش متن با ادیت شروین 

+چون خیلی دوستش داشتم،گفتم یه بار دیگه باهم گوش بدیم

  • ۲۱
  • نظرات [ ۲۶ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۲۸ خرداد ۰۲

    شهریور و کارهای موردعلاقه ام

    اولین کاری که 1 شهریور انجام می دهم تا لنگ ظهر می خوابم. بعدش خیلی ریلکس بلند می شوم و صبحانه میخورم. یک کاری که به شدت دلم میخواهد انجامش بدهم و متاسفانه پارسال انجامش ندادم و موکولش کردم به 1 شهریور 99 ردیف کردن کتابخانه ام است. به طور قطع تمام کتاب های کنکوری ام را جمع میکنم و تمام کتاب های دوست داشتنی ام که در پایین ترین طبقه ی کتابخانه محبوس شده اند را در می آورم و در کتابخانه می چینم. هنوز جایی برای کتاب های کنکورم پیدا نکرده ام اما خب احتمالا جایشان را با کتاب های غیر درسی ام موقتا عوض میکنم  تا مهر همه ئشان را دور بریزم. 

    دومین کاری که برای بعداز ظهر روز 1 شهریور انجام می دهم این است که به لوازم تحریر بروم و بولت ژورنال تهیه کنم. این قسمت از برنامه ام را که برای میم تعریف کردم خندیدم و گفتم فکر کن خیلی وقت است که دوره ی مدرسه رفتن و دانش آموز بودنم تمام شده است اما همچنان میل و علاقه ی شدیدی به فروشگاه لوازم تحریر دارم ! میم هم گفت الان دیگر وقتش شده است بگویی می خواهی به فروشگاه لوازم آرایشی بروی نه به لوازم تحریر 

    شبیه آن دانش آموز اول دبستانی شده ام که می خواهند قانعش کنند و بگویند مثلا ده شب دیگر که بخوابی و بیدارشوی تابستان آمده است و تو دیگر مجبور نیستی که به مدرسه بروی!

    حتی برای اینکه تا ده روز دیگر کارهایی که دوست دارم انجامشان بدهم را فراموش نکنم چک لیستی از آنها تهیه کردم.گرچه بدون اولویت هستند اما می خواهم جایی مکتوب که مبادا فراموش کنم !

    1. تلاش برای راضی کردن پدر جهت خریدن گوشی

    2. چیدن کتابخانه

    3. تهیه دفتر بولت ژورنال و درست کردن آن با سلیقه خودم

    4. رفتن به شهرکتاب

    5. خواندن کتاب های مورد علاقه ام *

    6. تماشای فیلم

    7. خریدن پارچه و رفتن به خیاطی برای دوختن مانتوی جدید 

    8. گردش های دوستانه و خواهرانه با دست فرمون یاسمن بانو 

    9. گردگیری خانه و اتاق خواب

    10. از سرگیری تمرین پیانو 

    11. رفتن کلاس قلاب بافی برای بافتن کوسن و روتختی موردعلاقه ام( یک عکس تو پینت رست دیدم عاشقش شدم تو پست های بعدی بهتون نشون میدم )

    12. سالم ترین تفریحم خواب 

    13. دکتر پوست 

    14.شاید بوتاکس مو

    15. اگرباشگاه ها باز شوند ادامه دادن کلاس رقص

    * کتابی که میخوام از یک شهریور استارت بزنم"کیمیاگر"است . اگر کسی مایل است می تواند الان تهیه و استارت بزند . 

    باشد که رستگار شویم 

  • ۱۰
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • یاسمن گلی :)
    • دوشنبه ۲۰ مرداد ۹۹

    اوج خورشیدی

    امروز اوج خورشیدی یا به عبارتی اول تیر ماه 1399 ست

    روزی که زمین در حداکثر فاصله ی خودش با خورشید (یعنی در فاصله ی 152 میلیون کیلومتری ) قرار داره و سرعت چرخشش به دور خورشید کندتر از هرزمان دیگه ای ست . 

    خورشید برمدار راس السرطان عمود می تابه ؛ بنابراین شاهد بلندترین روز و کوتاه ترین شب خواهیم بود. 

    اوج خورشیدیِ آخرین سال از قرنِ هزاروسیصد 

    اولین روز تیرماه 

    اولین یکشنبه تابستونی 

    و از همه مهم تر اولین روز تابستونُ بهتون تبریک می گم  

    پ.ن1: خواستم یکم متفاوت تر از بقیه ی آدمایی که هی یه سری کلماتو کپی پیست می کنن و تو صفحات مجازی قرار میدن تبریک بگم 

    پ.ن2: دیدِ تونو به زندگی متفاوت کنید 

  • ۱۷
  • نظرات [ ۱۳ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۱ تیر ۹۹
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده