روزهایی که خواهرم امتحان ترم داره اوضاع خونه بدین شرح می باشد : 

خواهرم مثل گربه رو تخت لم میده

مامانم دستش کتاب مربوطه است و مدام کتابُ مرور میکنه و تا من بخوام یه حرفی بزنم سریع داد میزنه میگه هیس دارم درس می خونم 

ساعت که به ده صبح نزدیک تر میشه خواهرم یه خمیازه ای میکشه و میره تا برامون غذا بیاره

ساعت خونه که راس ساعت ده دینگ دینگ میکنه مامان از تو اتاق داد میزنه یاسمن بیا کمک

فقط دلم به حال اون معلم های ساده لوحی میسوزه که فکر می کنن خواهرم چقدر خوب تو این اوضاع قرنطینه پیشرفت کرده و همه ی امتحاناتش علی الخصوص امتحانات ترم دومشو بیست میشه و میان پی وی و هی از پیشرفت خواهرگرامیم تعریف میکنن

پ.ن : چقدر لوکشینِ عکسِ پستُ دوست دارم