
امسال… سالی بود که بیشتر از همیشه با خودم روبهرو شدم.
تلاش کردم روی شخصیتم کار کنم؛ اشتباههاتمو کمتر کنم، از روی هیجانهای منفی تصمیم نگیرم، از مشکلات فرار نکنم و یاد بگیرم چطور با دل و ذهنی آرومتر و منطقیتر به مسائل نگاه کنم.
کمکم یاد گرفتم خودمو باور کنم…
یاد گرفتم تواناییهامو دستکم نگیرم و برای رویاهایی که تو دلم دارم، تمام توانم رو بذارم.
تو این یک سال، تو مسیرهای جدید پا گذاشتم؛
به مسابقات کشوری تیراندازی رفتم، تجربههای تازهای به دست آوردم، و برای تبدیل شدن به یک پرستار توانمندِ واقعی، قدم های کوچیک برداشتم و به سمت جلو رفتم.
تلاش کردم هوای روحم رو داشته باشم، جلسات مشاورهمو ادامه دادم و سعی کردم زخمای قدیمی رو آرومآروم ترمیم کنم.
استرس جنگ رو تجربه کردم، خندیدم، شکستم، گریه کردم، دوباره از نو بلند شدم و با همهی وجود برای آرامش درونم جنگیدم.
تو این مسیر طولانی و گاهی سنگین، بودنِ یک "همراه"کنارم نعمت بزرگی بود؛ کسی که حضورش قوت قلبم شد، پناهم بود و تکیه گاهم شد.
بودنش، دردها رو سبکتر کرد و روزای سخت رو قابل تحملتر. و حتی صدای خنده هامو بلندتر . کسی، که من صداش میزنم نفسم. در کنار این آدم قلب من با صدای شاد تری نسبت به همیشه میتپید. بابت بودنش تو زندگیم هزار بار خدا رو شاکرم. و بودنش تو زندگیم یه معجزه است.
و در نهایت
میخوام از خودم تشکر کنم.
از یاسمنی که وسط تمام سختیها، جاده رو ادامه داد… که جنگید، ساخت، رشد کرد و محکمتر شد.
یاسمن عزیزم
دختر خوشقلب و صبور من
خوشحالم که تو آذر به دنیا اومدی، عروس پاییزی من.
به خودت افتخار کن؛ تو ارزشمندتر از چیزی هستی که فکر میکنی.
تولدت مبارک یاسمن قشنگم.
تولدم مبارک منِ عزیز. 🍂🎂✨
🖇به یادگار از ۲۰ آذر ۱۴۰۴