۲۲ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

امتحانات ترم خواهرجان

روزهایی که خواهرم امتحان ترم داره اوضاع خونه بدین شرح می باشد : 

خواهرم مثل گربه رو تخت لم میده

مامانم دستش کتاب مربوطه است و مدام کتابُ مرور میکنه و تا من بخوام یه حرفی بزنم سریع داد میزنه میگه هیس دارم درس می خونم 

ساعت که به ده صبح نزدیک تر میشه خواهرم یه خمیازه ای میکشه و میره تا برامون غذا بیاره

ساعت خونه که راس ساعت ده دینگ دینگ میکنه مامان از تو اتاق داد میزنه یاسمن بیا کمک

فقط دلم به حال اون معلم های ساده لوحی میسوزه که فکر می کنن خواهرم چقدر خوب تو این اوضاع قرنطینه پیشرفت کرده و همه ی امتحاناتش علی الخصوص امتحانات ترم دومشو بیست میشه و میان پی وی و هی از پیشرفت خواهرگرامیم تعریف میکنن

پ.ن : چقدر لوکشینِ عکسِ پستُ دوست دارم  

 

  • ۱۰
  • نظرات [ ۱۴ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۱۱ خرداد ۹۹

    من و وبلاگ نویسی

     

    اولین باری که وارد حیطه ی وبلاگ نویسی شدم تقریبا سال92 بود. اون موقع هنوز با بیان آشنا نشده بودم بلاگفا و  میهن بلاگ تو بورس بود. منم عضو میهن بلاگ شده بودم . دلیل شروع وبلاگ نویسیم هم مربوط میشد به یه مسابقه بین دوتامدرسه ی دخترونه و پسرونه ای که کنارهم بود !مدرسه ماو مدرسه ی دیوار به دیوارمون.

    اون مسابقه که تموم شد بیخیال اون وبلاگ شدمو یه وبلاگ به اسم دربند اما آزاد نوشتم .اون موقع ها وبلاگ نویسی خیلی رواج داشت. وقتی هم میخواستی بازدیدات بالا بره ، به نویسنده های وبلاگ هایی که آشنا میشدی پیام خصوصی میدادی که " جز پیوندها گذاشتمت خوشحال میشم منم جز پیوندات بزاری" .اینطوری میشد که بازدیدها بالامیرفت و دوست های زیادی پیدا میکردی . یادم نمیاد از چه سالی وارد بیان شدم _فکر می کنم سال 93 بود _ از اون سال تا الان این سومین وبلاگی هست که شروع ِش کردم . اوضاع وبلاگ نویسی توبیان خیلی خیلی بهتراز جاهای دیگه بود . الان به راحتی میشه فهمید که کدوم یکی از دوستات پست گذاشته و یا به راحتی میشه دنبال کرد همدیگرو و نیاز به پیوند ها نیست به قول قدیمیا علم پیشرفت کرده !

    خلاصه اینکه یه وقت دیدین که پیام دادم و گفتم دنبال شدی دنبالم کن شوکه نشین . خواستم بگم بنده برای همون عصر هستم :دی

  • ۹
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • یاسمن گلی :)
    • يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۹
    که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد 🌱
    ***
    چه حسرتیست بر دلم
    که از تمام بودنت
    نبودنت به من رسیده